اشعار از دیوان حافظ شیرازی در وصف انتظار
غزل
بیا که رایت منصور پادشاه رسید
نوید فتح و بشارت به مهر و ماه رسید
جمال بخت ز روی ظفر نقاب انداخت
کمال عدل به فریاد داد خواه رسید
سپهر دور خوش اکنون زند که ماه آمد
جهان به کام اکنون رسد که شاه رسید
ز قاطعان طریق این زمان شوند ایمن
قوافل دل و دانش که مرد راه رسید
عزیز مصر بر غم برادران غیور
ز قعر چاه بر آمد باوج ماه رسید
کجاست صوفی دجال چشم ملحد شکل
بگو بسوز که مهدی دین پناه رسید
صبا بگو که چها بر سرم در این غم عشق
ز آتش دل سوزان و برق آه رسید
ز شوق روی تو جانا بر این اسیر فراق
همان رسید کز آتش به برگ کاه رسید
مرو بخواب که حافظ ببارگاه قبول
ز ورد نیم شب و درس صبحگاه رسید
یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد
به حسن خلق و وفا کس به یار ما نرسد
تو را در این سخن انکار کار ما نرسد
اگر چه حسن فروشان به جلوه آمدهاند
کسی به حسن و ملاحتبه یار ما نرسد
بحق صحبت دیرین که هیچ محرم راز
بیار یک جهتحق گذار ما نرسد
هزار نقد به بازار کائنات آرند
یکی به سکه صاحب عیار ما نرسد
دریغ قافله عمر کانچنان رفتند
که گردشان به هوای دیار ما نرسد
هزار نقش برآید ز کلک صنع و یکی
به دلپذیری نقش نگار ما نرسد
دلا ز طعن حسودان برنج و ایمن باش
که بد به خاطر امیدوار ما نرسد
چنان بزی که اگر خاک ره شوی کس را
غبار خاطری از رهگذار ما نرسد
بسوخت (حافظ) و ترسم که شرح قصه او
به سمع پادشه کامکار ما نرسد
دیوان حافظ شیرازی
همانگونه که ذکر شد، مهدویت و نوید ظهور مصلح غیبی در اسلام بسیار قدیمی و ریشهدار است، لیکن نباید غافل بود که این امر اختصاص به شیعیان ندارد، بلکه این اعتقاد در میان عامه مسلمین وجود دارد و همچنین ادیان دیگر نیز ظهور آن حضرت را قطعی میدانند، ولی هرکدام، از این منجی، بهگونهای تعبیر کرده اند. در کتاب مجموعه زندگی چهارده معصوم آمده است: عارف نامی حافظ شیراز که به زیارت جان باهرالنور امام زمان، عجّلاللَّه تعالی فرجه، تشرّف حاصل کرده است، شرایط زیارت حجت عصر را چنین وصف میکند: شباهت حضرت مهدی به پیامبران الهی درشعر حافظ پی وشتها: “برگرفته از کتاب دلبری برگزیده ام… ۱٫ بشارة الاسلام، ص ۵۱٫ ۲٫ روزگار رهایی، ج ۱، ص ۱۳۰٫ ۳٫ غیبت نعمانی، ص ۱۳٫
حافظ درباره غیبت آن حضرت میگوید:
ازدست غیبت تو شکایت نمیکنم
تا نیست غیبتی نبود لذت حضور یا در جای دیگر:
ای غایب از نظر بهخدا میسپارمت
جانم بسوختی و بهجان دوست دارمت امام رضا، علیه السلام، درباره غیبت آن حضرت چنین میفرماید:
چهارمین فرزند من، خداوند او را در پشت پرده غیبت پنهان میسازد. تا وقتی که خود میخواهد.۱
در خرابات مغان نور خدا میبینم
این عجب بین که چه نوری زکجا میبینم
جلوه بر من مفروش ای ملکالحاج که تو
خانه میبینی و من خانه خدا میبینم
خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن
فکر دورست همانا که خطا میبینم استاد علی دوانی در کتاب شوق مهدی مطلبی را درمورد حافظ و حضرت مهدی آورده است:
در اشعار هیچ یک از شاعران بزرگ غیر از حافظ نمیبینیم که تا این حد ابیاتی مناسب با اعتقاد شیعیان درباره امام زمان، علیهالسلام، آمده باشد و تقریباً کمتر غزلی است که بیتی یا ابیاتی از آن مناسب با وصفحال امام غایب ازنظر نباشد.
لسانالغیب در غزلهای شورانگیز خود بارها سروده است:
روی بنما و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را همهگو باد ببر
اشکم احرام طواف حرمت میبندد
گرچه از خون دل ریش دمی طاهر نیست
عمریست تا به راه غمت رو نهادهایم
روی و ریای خلق بهیک سو نهادهایم
ای خرّم از فروغ رخت لالهزار عمر
بازآ که ریخت بیگل رویت بهار عمر
ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
دل بیتو بهجان آمد وقت است که بازآیی
بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران
بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید از اینها جالبتر اینکه حافظ نام “مهدی” را صریحاً آورده و از ظهور و نابودی “دجّال” – مظهر ریا و تزویر و بدی و پلیدی – سخن گفته است:
کجاست صوفی دجّال چشم ملحد شکل
بگو بسوز که “مهدی” دین پناه رسید!
در حضرت نشانه هایی از پیامبران الهی وجود دارد که به احادیثی در این رابطه اشاره میکنیم:
مهدی قائم از نسل علی بن ابی طالب، علیه السلام، است که در اخلاق و اوصاف، شکل و سیما، شکوه و هیبت چون عیسیبن مریم است. خداوند به همه پیامبران هرچه داده، به او نیز داده، با اضافاتی.
همچنین در روایت دیگری از کتاب اثبات الرجعة فضل بن شاذان از امام صادق، علیه السلام، آورده است۲:
هیچ معجزهای از معجزات انبیاء و اوصیا نیست مگر اینکه خداوند تبارک و تعالی مثل آن را به دست قائم، علیه السلام، ظاهر میگرداند تا بر دشمنان اتمام حجت کند.۳
و در حدیث دیگری امام صادق، علیهالسلام، میفرمایند:
و در آن هنگام که آقای ما قائم، علیه السلام، به خانه خدا تکیه زده میگوید: ای مردم هرکس میخواهد آدم و شیث را ببیند، بداند که من آدم و شیث هستم و هرکس میخواهد نوح و فرزندش سام را ببیند، بداند که من نوح و سامم و هرکس که میخواهد ابراهیم و اسماعیل را ببیند، بداند که من همان ابراهیم و اسماعیل میباشم، و هرکس میخواهد موسی و یوشع را ببیند، من همان موسی و یوشع هستم، و هرکس میخواهد عیسی و شمعون را ببیند من همان عیسی و شمعون هستم و هرکس میخواهد محمد، صلّی اللَّه علیه وآله، و علی، علیه السلام، را ببیند من همان محمد و امیرالمؤمنین، علیهم االسلام، هستم و هرکس میخواهد حسن و حسین را ببیند من همان حسن و حسینم و هر کس میخواهد امامان از ذریه حسین، علیهالسلام، را ببیند بداند که من همان ائمه اطهار هستم، دعوتم را بپذیرید و بهنزدم جمع شوید که هرچه گفتهاند و هرچه نگفتهاند بهشما خبر دهم.۴
احادیث فوق دلالت دارد که تمام صفات انبیا و ائمه، علیهم السلام، در وجود حضرت جمع است و چه خوش گفتهاند: “آنچه خوبان همه دارند تو یکجا داری”.
حافظ نیز این نکته را زیبا سروده:
حافظ مکن اندیشه که آن یوسف مهروی
باز آید و از کعبه احزان به در آیی
یا :
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی
چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی
صفحات: 1· 2