جان جانان از دیدگاه امام خمینی
پيام امام زمان (عج)
ما رفته بوديم جبهه ها در زمان جنگ . يك شب ، نيمه شبى از چادرى كه دعاى توسل بود در آن ، خارج شديم . در آن همنشينى و انس بيابان و شب و آسمان و حالى كه ما داشتيم ، در يك عوالمى غرقه بوديم كه شخصى به ما نزديك شد. بعد از اين كه صحبت كرد، فهميديم كه يكى از فرماندهان رده بالاست . آمده بود به سخن گفتن و در حقيقت حالى كردن در آن نيمه شب . مى گويد صحبتش كه تمام شد، گفت : ببخشيد، من مى خواهم يك حكايتى را براى شما بگويم . گفت : مدتى پيش ، من در چادر خود خوابيده بودم . نيمه هاى شب خواب ديدم كه يك شخص سبز پوشى وارد چادر من شد. به گونه اى بود كه من برخاستم و حس كردم امام زمان (عج ) است . در اين بين امام زمان (عج ) فرمودند: كه برويد پهلوى امام تان . پنج تا پيام دارم به ايشان منتقل كنيد. مى گويد: بعد من از خواب پريدم و گفتم : رؤ ياى كاذبه است و نمى دانم چه است و اين را فراموش كردم . دو هفته بعد در جماران جلسه بود. جلسه كه تمام شد، همه كه خارج شدند، امام گفت : شما بايست . من ايستادم . وقتى ايستادم ، گفت : حالا بگو ببينم پيام چيست ؟ (اگر اين حرف را كسى مى زد كه عادت دارد شعار بدهد و پرت بگويد، من شك مى كردم در پذيرش آن ، ولى اين آدم چشم هايش حرف مى زد به جاى لب هايش ). آقا! شما بايست ببينم . ايستادم . بگو ببينم پيغام چيست ؟ من گفتم : ببخشيد كى ، چى ، كجا؟
امام ، مَطلع پيام را برايم ذكر كردند. به يادم آمد. تكرار كردم كاملش را.
اين حكم مال من نيست
در قضيه ى بهمن ماه 57 كه رژيم شاه ، حكومت نظامى را از ساعت مثلا 9 شب آورده بود به 4 بعد از ظهر. ساعت 2 و 10 دقيقه ، زنگ تلفن محل اقامت امام در مدرسه ى رفاه به صدا در آمد. پشت خط، مرحوم طالقانى بود. ايشان به آن كسى كه گوشى را بر مى دارد، مى گويد: به امام بگوييد امروز اعلام كردند ساعت 4 حكومت نظامى است . حكم چيست ؟ چه كار بايد كرد؟ امام مى فرمايند كه به ايشان بگوييد: اگر با مردم تماس دارند، بگويند كه مردم بيشتر بيايند. اين جزئى از تاريخ انقلاب است . مرحوم طالقانى آن طورى كه دخترش در كتاب مى گويد، شروع مى كند به گريه كردن كه به اين سيد بگوييد (به اين پيرمرد بگوئيد) مى داند كه چه كار دارد مى كند؟ (متن مكتوبش هست ). آن رژيمى كه 17 شهريور را درست كرده ، اِبا ندارد از اين كه قتل عامى ديگر صورت دهد. امام مى گويد: به او بگوييد اين حكم مال من نيست. اتفاقا همان شب كلانترى ها فتح شد. …و قصه ى اين انقلاب تمام ، و پيروز شد.
نداى ولىّ عصر (عج)
22 بهمن 57 يوم اللّه بود. واقعا ما در معرض كشته شدن بوديم . فقط نداى ولىّ عصر (عج ) به داد ما رسيد. فردى كه الآن زنده است ، پيام برد به دبيرستان علوى . (خدمت امام امت ) گفت : حضرت مهدى (عج ) مى فرمايد: در خانه نمانيد. اگر مانديد، كشته مى شويد. لذا امام خيلى محكم فرمود: در خانه نمانيد. آقاى طالقانى به امام عرض كرد: آقا! مردم را درو مى كنند. اين ها عصبانى هستند، آخر كارشان است .
امام فرمود: بايد بيرون بريزند. ايشان [آقاى طالقانى ] خيلى اصرار كرد. [امام ] فرمود: اگر پيام از جاى ديگرى باشد، باز [بر سر حرف ] خود ايستاده ايد؟ [آقاى طالقانى ] گفت : چَشم ، تسليم هستم . لذا 22 بهمن يوم اللّه است .
كتاب : انتظار
فصلنامه ى تخصصى مطالعات ويژه امام مهدى (عج )
صاحب امتياز: بنياد فرهنگى حضرت مهدى موعود(عج )